هبوط
اجتماعی فرهنگی

کبوتر با کبوتر ، باز با باز ؟

پَ نَ پَ الاغ تک شاخ با مرغ مگس خوار

سوسک آفریقایی با نهنگ سرچکشی !
.
.
.

فرشو پهن کردیم پشت بوم ، همسایه میگه شستین گذاشتید خشک بشه ؟

گفتم پَ نَ پَ انداختیم ویتامین D جذب کنه تا رنگ گُلاش ثابت بمونه !
.
.

.


غذا مونده روی گاز خاکستر شده

اومده میگه سوخته ؟ گفتم پَ نَ پَ بیش از حد جا افتاده !
.
.
.

 

 

تو کلاس هی میگیم “استاد خسته نباشید” ، استاد میگه یعنی وقت تمومه ؟ گفتیم پَ نَ پَ همین الان از اتاق فرمان اطلاع دادن که ۱ ساعت به تایم کلاس اضافه شده !
.

.

 

 جک پ نه پ, خنده دار ترین پ نه پ ها, پ ن پ ۹۱,
.
.


فامیلمون اومده میگه شما دانشجویی ؟ گفتم پَ نَ پَ پشت کنکور مهد کودک گیر کردم !
.
.
.


توی صف بربری وایسادم ، یارو میگه شما هم توی صفی ؟ گفتم پَ نَ پَ من از اداره بازرسی و نظارت بر کیفیت و قیمت نان مزاحم میشم ، طبیعی رفتار کن سه نشه !
.
.


.
دندونم سیاه شده ، میگه خراب شده ؟ گفتم پَ نَ پَ این یه دونه خارجیه مدل Black Edition !
.
.
.


ساعت خوابیده ، چهارپایه آوردم ، میگه میخوای باتریشو عوض کنی ؟ گفتم پَ نَ پَ اینجا جاش مناسب نیست ، سروصدا زیاده ، میخوام ببرمش اتاق خواب بخوابه !
.
.
.


کل خونه همسایه رو سیاه کشیدن ، رفیقم میگه یعنی کسی فوت کرده ؟ گفتم پَ نَ پَ معدل بچشون شده ۱۹٫۹۹ ، واقعا خدا بهشون صبر عنایت فرماید !




تاریخ: سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط عباس کمالخانی

بچه ۲۴ ساعت نیست به دنیا اومده ، برگشته بهم میگه نمیتونه راه بره ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط میتونه پشتک بزنه !

* * * * * * * * * * * * *

خاور اومده داریم اثاث خونه رو بار میزنیم ، میگه دارید از این محل میرید ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم اثاث میبریم پارک خاله بازی کنیم !

* * * * * * * * * * * * *

گفتم : از صدای سخنش ندیدم خوشتر ! گفت عشق رو میگی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ صدای خروپف بابام رو میگم !

* * * * * * * * * * * * *
 

سگ خریدیم اندازه خر ، بستیمش توی باغ ! اومده میگه اینو خریدید واسه امنیت ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خریدیم باغو بیل بزنه !

* * * * * * * * * * * * *

بهش گفتم سی دی مادربردت رو بده کار ضروری دارم ؟ رفت خونه و بعد دو ساعت اومده میگه همونی که روش نوشته Gigabyte ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ همونی که نوشته گلچین شاد بندری ۹۰ !

* * * * * * * * * * * * *

بهش گفتم هفته بعد تولدمه ! گفت یعنی باید کادو بخرم واست ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خواستم اطلاعات عمومیت بالا بره !

* * * * * * * * * * * * *

از این زنبور خرکیا دستمو نیش زده ، اومده میگه نیشت زد ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نازم کرد !

* * * * * * * * * * * * *

داریم میریم پیست اسکی ! میبینه روی باربند وسایل اسکی بستیم باز میگه دارید میرید اسکی ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میریم منچ بازی کنیم اون وسایل هم نکات انحرافی هستن !

* * * * * * * * * * * * *

مادربزرگم آلزایمر گرفته ! فامیلمون میگه اثرات پیریه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ بسوزه پدر عاشقی !

* * * * * * * * * * * * *

رفتیم امتحان رانندگی ! یارو نشست پشت فرمون و تا اومده استارت بزنه ماشین ۲ متر پرید جلو ! سرهنگ به یارو گفت برو پایین ! گفت یعنی رد شدم ؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ شما ندید قبولی !

* * * * * * * * * * * * *

داره بارون میاد به مامانم میگم سقف سوراخه ! میگه داره آب میچکه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره ازش هوا میره بیرون !

* * * * * * * * * * * * *

یارو با صورت رفته توی تیر چراغ برق ، نصف صورتش خراشیده شده ؟ برگشته میگه خیلی معلومه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط از ۱ کیلومتری معلوم نیست !

* * * * * * * * * * * * *

از دماغم داره خون میچکه و بدو بدو دارم میرم طرف دستمال کاغذی ! وسط راه جلومو سد کرده میگه چی شده ؟ خون میاد ؟ دستمال میخوای ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ شیر دماغم خراب شده دارم میرم لوله کش بیارم !

* * * * * * * * * * * * *

رفته تو اتاق پروو لباس رو پوشیده ، اومده بیرون میگه میاد بهم ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره میره ، بدو تا فرار نکرده یه جور از دلش دربیار !

* * * * * * * * * * * * *

از گوگل سایت رو باز کردم ، نوشته آیا میخواهید وارد سایت شوید ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ مثل اینکه زنگو اشتباه زدم با طبقه بالایی کار دارم ، ببخشید دیگه تکرار نمیشه !

* * * * * * * * * * * * *

مامور آمار : شما فرزند خانواده هستید ؟ پـَـــ نــه پـَـــ من پدر خانواده ام ولی خیلی خوب موندم اصلا شکسته نشدم !

* * * * * * * * * * * * *

فامیلمون اومده خونمون میگه از وقتی بخاری گذاشتین خونتون اینقدر گرم شده ؟ گفتیم پـَـــ نــه پـَـــ از وقتی توی کانون فرهنگی آموزش ثبت نام کردیم !

* * * * * * * * * * * * *
 

کیف گرفتم دستم همسایه میگه داری میری دانشگاه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میرم مهد کودک امروز کلاس خمیربازی داریم !

* * * * * * * * * * * * *

لوله کش اومده خونمون میگه لوله های آب چکه میکنن ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ سیمای برقمون سوراخ شدن

 

 




تاریخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط عباس کمالخانی

بچه ۲۴ ساعت نیست به دنیا اومده ، برگشته بهم میگه نمیتونه راه بره ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط میتونه پشتک بزنه !

* * * * * * * * * * * * *

خاور اومده داریم اثاث خونه رو بار میزنیم ، میگه دارید از این محل میرید ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم اثاث میبریم پارک خاله بازی کنیم !

* * * * * * * * * * * * *

گفتم : از صدای سخنش ندیدم خوشتر ! گفت عشق رو میگی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ صدای خروپف بابام رو میگم !

* * * * * * * * * * * * *
 

سگ خریدیم اندازه خر ، بستیمش توی باغ ! اومده میگه اینو خریدید واسه امنیت ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خریدیم باغو بیل بزنه !

* * * * * * * * * * * * *

بهش گفتم سی دی مادربردت رو بده کار ضروری دارم ؟ رفت خونه و بعد دو ساعت اومده میگه همونی که روش نوشته Gigabyte ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ همونی که نوشته گلچین شاد بندری ۹۰ !

* * * * * * * * * * * * *

بهش گفتم هفته بعد تولدمه ! گفت یعنی باید کادو بخرم واست ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خواستم اطلاعات عمومیت بالا بره !

* * * * * * * * * * * * *

از این زنبور خرکیا دستمو نیش زده ، اومده میگه نیشت زد ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نازم کرد !

* * * * * * * * * * * * *

داریم میریم پیست اسکی ! میبینه روی باربند وسایل اسکی بستیم باز میگه دارید میرید اسکی ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میریم منچ بازی کنیم اون وسایل هم نکات انحرافی هستن !

* * * * * * * * * * * * *

مادربزرگم آلزایمر گرفته ! فامیلمون میگه اثرات پیریه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ بسوزه پدر عاشقی !

* * * * * * * * * * * * *

رفتیم امتحان رانندگی ! یارو نشست پشت فرمون و تا اومده استارت بزنه ماشین ۲ متر پرید جلو ! سرهنگ به یارو گفت برو پایین ! گفت یعنی رد شدم ؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ شما ندید قبولی !

* * * * * * * * * * * * *

داره بارون میاد به مامانم میگم سقف سوراخه ! میگه داره آب میچکه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره ازش هوا میره بیرون !

* * * * * * * * * * * * *

یارو با صورت رفته توی تیر چراغ برق ، نصف صورتش خراشیده شده ؟ برگشته میگه خیلی معلومه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط از ۱ کیلومتری معلوم نیست !

* * * * * * * * * * * * *

از دماغم داره خون میچکه و بدو بدو دارم میرم طرف دستمال کاغذی ! وسط راه جلومو سد کرده میگه چی شده ؟ خون میاد ؟ دستمال میخوای ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ شیر دماغم خراب شده دارم میرم لوله کش بیارم !

* * * * * * * * * * * * *

رفته تو اتاق پروو لباس رو پوشیده ، اومده بیرون میگه میاد بهم ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره میره ، بدو تا فرار نکرده یه جور از دلش دربیار !

* * * * * * * * * * * * *

از گوگل سایت رو باز کردم ، نوشته آیا میخواهید وارد سایت شوید ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ مثل اینکه زنگو اشتباه زدم با طبقه بالایی کار دارم ، ببخشید دیگه تکرار نمیشه !

* * * * * * * * * * * * *

مامور آمار : شما فرزند خانواده هستید ؟ پـَـــ نــه پـَـــ من پدر خانواده ام ولی خیلی خوب موندم اصلا شکسته نشدم !

* * * * * * * * * * * * *

فامیلمون اومده خونمون میگه از وقتی بخاری گذاشتین خونتون اینقدر گرم شده ؟ گفتیم پـَـــ نــه پـَـــ از وقتی توی کانون فرهنگی آموزش ثبت نام کردیم !

* * * * * * * * * * * * *
 

کیف گرفتم دستم همسایه میگه داری میری دانشگاه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میرم مهد کودک امروز کلاس خمیربازی داریم !

* * * * * * * * * * * * *

لوله کش اومده خونمون میگه لوله های آب چکه میکنن ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ سیمای برقمون سوراخ شدن

 




تاریخ: چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط عباس کمالخانی

پـَـــ نــه پـَـــ

 

لپ تاپم رو بردم نمایندگیش، می گم ضربه خورده کار نمی کنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
پـَـــ نــه پـَـــ ، یکم بی محلی کردم، ضربه روحـــی خورده
------------------------------
-----------------
دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من فقط به زباله دونی و آشغال و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم
------------------------------
-----------------
سر صبح جمعه از سروصدای زیاد از خواب بلند شدم ،رفتم آشپزخونه می بینم بابام هی داره دره یخچالو باز می کنه باز می بنده،
بهش می گم چی شده سر صبح خراب شده ؟
گفت : پــ نه پــ دارم می بندم باز می کنم بلکه رفرش بشه یه چیزی پیدا کنیم بخوریم
------------------------------
-----------------
نشستیم همه داریم فیلم می بینیم، به رفیقم می گم یکم تلویزیونو بچرخون ؛
میگه سمت شما؟
پــــَ نــــَ پـــــَ بچرخون سمت قبله، باشد که مقبول درگاه احدیت قرار بگیره…
------------------------------
-----------------
دارم کمرمو با نبش دیوار می خارونم خواهرم میگه کمرت می خاره؟
میگم پــــ نه پــــ دارم علامت گذاری می کنم واسه خرس ها راهو گم نکنن
------------------------------
-----------------
دارم چایی می خورم داغ بود سوختم. بابام می پرسه سوختی؟
می گم پــــ نه پــــ رفتم مرحله بعد
------------------------------
-----------------
سر جلسه امتحان می گم استاد چقدر وقت داریم؟
می گه تا آخر امتحان؟
پَـــ نَه پـَـــ تا ظهور امام زمان
------------------------------
-----------------
به همکارم می گم همین الان یه فیلم باحال دانلود کردم، می گه از تو اینترنت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ از تو کانال کولر، اتفاقاً پهنای باندشم زیاده، قطعی هم نداره
------------------------------
-----------------
مامان و بابام موقع جابه جا کردن مبل یکدفعه ولش کردند رو پام اشکم در اومده، تازه می پرسن دردت اومد؟
پــــ نه پــــ از اینکه می بینم رابطه شما دوتا انقدر خوبه و با هم همکاری می کنید، دارم اشک شوق می ریزم
------------------------------
-----------------
رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
پــــــ نه پـــــــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار
------------------------------
-----------------
تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
می گم: پـَـــ نــه پـَـَــــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن
------------------------------
-----------------
دارم می رم تو دانشگاه یارو دم در جلومو گرفته می گه آقا شما دانشجوی همین دانشگاهید؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دانشجوی دانشگاه آکسفوردم، درس تفسیر قرآن رو اینجا واحد میهمان گرفتم
------------------------------
-----------------
رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه بله می خوایید برید پیششون؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم

 

 

تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید
دوستم گفت گوشیتو دزدید؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره

به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم

رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم

دختره داره غرق میشه میگم دستتو بده به من میگه می خوای نجاتم بدی؟!
پَـــ نَ پـَـــ میخوام واست لاک بزنم!

زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن ، دختره گوشی رو برداشته ، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید ؟ میگه واسه عکس گرفتن ؟ پَـــ نَ پَـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم !!! بعد میخنده میگه 6 وقت داریم . بهش میگم قبل از 6 هم کسی نوبت داره ؟ میگه پَـــ نَ پَــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم .

به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو ... میگه روشنش کنم ؟
پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو ... من هُل میدم روشن شه ....

دارم به خواهر زادم دیکته میگم ... رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟!
پَ نـــ پَ بقیشو رو فرش بنویس !

کمی زود بود، ولی...دعایت گرفت مادر بزرگ !...پیر شدم... !!




رفتیم واسه عروسی باغ اجاره کنیم ... یارو میگه جای امن میخای ؟
پَـــ نَ پَـــ یه باغ بده تجاوز خورش خوب باشه مهمونا روش حساب کردن !

یارو با موتور زده بهم ....خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ من خودنویسم جوهرم پس داده

 

من : سلام علی خوبی ؟ علی : سلام ،شما ؟ من : آرمینم . علی : اٍ

آرمین تویی ؟ من : پـَـ نـَـ پـَـ راهنمای 473 ، بفـــرمائید! .


***************************

بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش. فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟

پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین شارژ کنین چند ساعت خاموشش کنین!!!


***************************

رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ100محبت کنین. اورده تست کرده میگه میبری؟

میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!!!!


***************************

دیروز یه حلزون پیدا کردم به دادشم نشون دادم میگم ببین چه خشکله.میگه اینو از تو باغچه پیدا کردی؟

پـَـ نـَـ پـَـ این حلرزون گوشمه.جاش تنگ بود اون تو آوردمشون بیرون یه نفسی تازه کنه

.

.

سره کلاس دستمو بردم بالا سوال کنم.استاده میپرسه سوال داری؟؟؟

میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بینم کولر باد میده یا نه که خداروشکر حل شد!!


***************************


تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله ..

دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته ..

لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.


***************************

وسط جاده خلخال زنجان پنچری ماشینمو می گرفتم یه آقاه رسید گفت پنچر شدی؟

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ لاستیکم گرمش شد در آوردم هوا بخوره!!!!!

گزارشگر فوتبال میگه محمد قاضی یه بازیکن دو پاست.

پـَـ نـَـ پـَـ ما فکر کردیم چهار پاست، تازه شاخ هم میزنه!


***************************

اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم ... رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم


***************************
تو اتوبوس از رو صندلی پا شدم جامو بدم یه پیرمرده میگه پا شدی من بشینم؟

پـَـ نـَـ پـَـ پا شدم با میله های اتوبوس استریپ تیز برقصم شما مسافرا تا مقصد حال کنین


***************************

تو اتاق نمونه گیری آزمایشگاه به مریضه میگم : سابقه بیماری خاصی داری ، میگه :

واسه صحت جوابای آزمایشم میپرسی؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواستم بدونم اگه واقعا مریضی سر نماز

دعات کنم خدا شفات بده!!!!!!!!!


***************************

ساعت 8 صبح كلاس داریم .منم خمیازه میكشم و دهنم یه متر باز میشه .

استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت


***************************

تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم

ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته


***************************

مراسم تدفین بابا بزرگم بود یارو اومده میگه پدر بزرگتو دارین خاک میکنین؟

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ بذرشو داریم میکاریم اب بدیم سبز کنه بعد یه بابا بزرگه دیگه در بیاد


***************************

سر سفره عقد ، حاج آقا: عروس خانم برای مرتبه سوم میپرسم ، وکیلم ؟

عروس: پـَـ نـَـ پـَـ با منصور قرار دارم میخوام برم

***************************

بیرون دفتر فرماندم واستادم .دفترچه مرخصی تو دستم. امده بیرون میگه مرخصی میخوای؟گفتم :

پـَـ نـَـ پـَـ دلم تنگ شده بود امدم یه سر ببینمتو برم آسایشگاه

***************************

همسایمون عروسی داشتن .دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟

پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه...

***************************

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟!

میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـ نـَـ پـَـ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!!!

***************************

پشت در اتاق عمل وایستادم منتظر دکترم که برم برای زایمان... پرستاره اومده نگام میکنه میگه زاءو شمایی؟... میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواهرمه.. ترسیده منو فرستاده جاش!!!!...

***************************

 

دیروز سوار تاکسی شدم؛ یه آقایی پیشم نشسته بود!
میرفت که بخوابه و کج میشد سمت من!!
صداش زدم؛ میگه : اذیت میشید؟
گفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ صدات زدم که بگم سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره.....
.
.
داشتیم دربی رو نگاه میکردیم استقلال گل زد/کلی جیغ ودست و اینا زدیم. مامانم اومده میگه چی شد؟ گل زد؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه کبوتر رفته وسط چمنا سرو صدا کردیم بره اونور بازیکنا لهش نکنن.....
.
.
گوشیم زنگ زده رو ویبره بود خواهرم میگه رو ویبره اس؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ تازگیا میخواد زنگ بزنه، زوور میزنه نمیتونه..!
.
.
رفیقم گوشیمو گرفته زنگ زده به دوست دخترش داره نیم ساعت صحبت میکنه منو نگاه میکنه میگه قبض موبایلت زیاد میاد قطع کنم ؟ پـــَ نه پــَـــ یه خورده دیگه ادامه بده داریم ردشو میزنیم، ادامه بده ...
.
.
رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر یارو گفت : راحت باشه؟ پ نَ پ خار داشته باشه..
.
.
یه دوست آلمانی دارم اومده بود ایران، نصفه شب قلبش درد گرفت بردیمش بیمارستان، پرستاره میگه سكته كرده؟میگم پـَـــ نَ پـَـــ دیدیم خوابه یواشكی آوردیمش ختنه ش كنیم...
.
.
زنگ زدیم ۱۱۰ می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟
پـَـ نه پَــ، زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب!
.
.
با دوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه میکنیم ...
میگه سارا شوهرش کچله؟!
پَ نه پَ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده
.
.
میخوام برم خونه چشام قرمزه ... به رفیقم میگم چشام قرمزه؟
میگه آره میخوای همینجوری بری ؟
پَ نه پَ وایمیسم تا سبز شه بعد حرکت میکنم ...
.
.
با دختره رفتیم بیرون تـُـف کردم تو جوب، چپ چپ نگام میکنه !!
گفتــم کارم زشـت بود؟
گفت پَ نه پَ حال کردم باهاش ! جوب بعــدی پهن‌تره، بــرین توش !!!
.
.
 
یه توپ دارم قلقلیه… پـَـ نه پَــ، می خواستی مکعب مستطیل باشه!
سرخ و سفید و آبیه… پـَـ نه پَــ، زیتونی و نقره ای و سبز یشمیه!
می زنم زمین هوا می ره… پـَـ نه پَــ، زمینو سوراخ می کنه می ره تو زیر زمین، بقله دبه ترشیا!
نمی دونی تا کجا می ره… پـَـ نه پَــ، بنده خط کشم، می دونم دقیقا کجا می ره!
من این توپو نداشتم… پـَـ نه پَــ، داشتی! الان اسکلی داری خاطره تعریف می کنی!
مشقامو خوب نوشتم. بابام بهم عیدی داد… پـَـ نه پَــ، می خواستی دم عیدی بخوابونه تو دهنت!
یه توپ قلقلی داد… پـَـ نه پَــ، تو این گرونی می خوای سویچ لکسوز بهت بده!

.

.

 

دیشب شب ماشینم وسط بیابون خاموش شد زنگ زدم میگم بابا باطری ماشین تموم کرده روشن نمیشه. میگه یعنی خالی شده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واقعا تموم کرده دارم میبرم خاکش کنم گفتم ببینم تو هم میای؟
بابام : دیوث حالا که اینقدر خوشمزه شدی شب بمون بیرون تا آدم شی!!
من هنوز تو خیابونم :(12 ساعته چیزی نخوردم :( خواستم از همینجا به بابام بگم که من غلط کردم تو رو خدا یه باطری وردار بیار!!
ستاد مبارزه با فتنه پ نه پ (واحد جوانان نادم و پشیمان)

رفتم سوپری بستنی سالار میخوام یارو میگه گرون شده ها بدم؟میگم بله بدید لطفا.میگه بستنی سالار میخوای دیگه؟چشمامو بستم یه نفس عمیق کشیدم گفتم نه آغا داری گرون میدی !!!
ستاد مبارزه با فتنه پ نه پ (واحد تعزیرات حکومتی ومبارزه با گرانفروشی)

به یه نفر میگن:دوست داری چیکاره بشی؟
میگه:دوست دارم جراح بشم!
میگن:به خاطر اینکه به مردم کمک کنی؟
میگه:بله در کل من این حرفه رو دوست دارم!
ستاد مبارزه با فتنه پ نه پ(واحدعلوم پزشکی وخدمات درمانی کشور)

ماشین بردم صافکاری صافکاره میگه تصادف کردی ؟
مکثی کردم چشمامو بستم یه نفس عمیق کشیدم و گفتم : بله تصادف کردم
(ستاد مبارزه با فتنه پ ن پ واحد حوادث جاده ای)

رفتـــم بــه کنـــار دلــبرم با شــادی
گفتـا کـه چـه خوب یاد من افتــادی
گفتـم صـنما تــو عشق را استـادی
گفتا پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو یاد من میدادی
گفتم پ ن پ و درد بی درمانی
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ ن پ واحد شعر و ادب)

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟
خیلی دلم میخواست بگم پـَـ نه پـَـ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم
اما گفتم : بله .... یدونه لطفا
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ ن پ واحد صنف نانوایی ها)

با مهمون شرکت رفتیم رستوران واسه ناهار, خانم میزبان دم در, کلاه ایمنی رو دستم دیده می گـــه شما مهندسین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ کارگــر بنای متــــروی خط چهاریم, سر کارگرمــون گفته ظهر کار تعطیله برین ناهار بخورین به حساب من!!! تابلو بود بهش برخورده, خودشو جمع کرده می گه واسه ناهار تشریف آوردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه شام اومدیم, گفتیم زودتر بیایم کمکتون که دست تنها نباشین!..آخرشم با کمال پرویی گفت و پـَـَـ نــه پـَـَــــ زهر مار,کوفت غذا تموم شده خوش اومدید !!
(نتیجه اخلاقی از نمک ریختن در اماکن عمومی خود داری کنید)
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ ن پ واحد پند و اندرز)

ریز علی خواجوی در حال آتیش زدن لباسش بود که شخصی آمد و گفت واسه علامت دادن به قطار آتیشش میزنی؟!
ریز علی: یک مکث کرد و گفت بـــــــلــــــه برای نجات جون مسافرا این کارو میکنم تو هم به جای این لوده بازی ها برو و به فکر یک کار مناسب باش..
(چند سال بعد آن مرد (پطروس) انگشت خود را در سد کرد و هموطنانش را نجات داد)
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ ن پ واحد نبرد های تاریخی و مشاهیر)

گاو اولی : ما !!!!!!!!!!! گاو دومی : ما !!!!!!!!!!!! گاو اولی : پ نه پ اونا!
رئیس گاو داری: پــ نه پـــ و زهرمار,کوفت!!!
ستاد مبارزه با پــَ نــَ پــَ - واحد دام و طیور
 

 

صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟! میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه

به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه

به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن ... میگیرن !
میگه کی ؟ پلیس ؟
پَـــ نَ پَــــ دست اندرکاران شبکه فشن تی وی

رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناری‌های نر و مادتون کدومان ؟
میگه میخوای بخری ؟
پَـــ نَ پَـــ مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط نباشه

با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ...
دوستم میگه اگه این کش پاره بشه می خوره زمین داغون می شه؟
پَـــ نَ پَـــ می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ...

توالتم،در رو می زنه،سرفه می کنم،میگه یعنی نیام تو،گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اگه دستات تمیزه بیا واسم طهارت بگیر

تی شرت « دی اند جی » پوشیدم ...داداشم میگه « دولچه ، گابانا » ست؟ میگم
پَـــ نَ پَـــ « داوود و غفوره »

 

رفتم سوپری میگم نوشابه دارید یارو میگه نوشابه مشکی گفتم پـــ ... عصبانی شد گفت برو گمشو بیرون ....میگم آقا میخواستم بگم پنیرم میخوام یارو کلی معذرت خواهی کرده میگه پنیر کیلویی میخوای ؟گفتم پـَـَـ نَ پـَـَـــ متری میخوام!!!

دارم میرم تو دانشگاه یارو دم در جلومو گرفته میگه آقا شما دانشجوی همین دانشگاهید؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دانشجوی دانشگاه آکسفوردم، درس تفسیر قرآن رو اینجا واحد میهمان گرفتم !

بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلی احوال پرسی میگه حامد خودتی؟ میگم: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره 1،برای اطلاع از موجودی حساب شماره 2....گفت زهر مار و قطع کرد .دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق منم پای پَــــ نَ پَـــــ بودم گفت اگه یه بار دیگه بگی پَــــ نَ پَـــــ دیگه تو این خونه نمیخوابی....گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا؟گفت پَـــ نَ پَــــ خونه رو عوض میکن

خونه همسایمون آتیش گرفته به پسرش میگم زود باش برو زنگ بزن بیان، میگه آتش نشانی ؟میگم پَـــ نَ پَـــــ زنگ بزن حضرت ابراهیم بیاد بره تو آتیش خونتون گلستان بشه!!!

دختره داره فیلم میبینه دوستش میگه:من عاشقه رادانم.دوستش میگه:کی؟بهرام؟
دختره میگه: پ نه پ سردار

دستمال کاغذی گرد کردم گذاشتم تو بینیم مامان بزرگم میگه بینیت خون اومده؟ پـَـــ نــه پـَـــ دیدم از دماغم داره هوا میاد. گفتم حتما پنچر شدم فعلا اینو رد کنم که بادم خالی نشه

بقیه تو ادامه مطلب بخونید




تاریخ: دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط عباس کمالخانی

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 672
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1



Alternative content